۱۳۸۸ مهر ۱۲, یکشنبه

طوفانی در راه است

اتفاقاتی در طول یک هفته اخیر در باره پرونده اتمی ایران رخ داده که به جرات میتوان گفت تا کنون این موضع گیری ها از سمت حکومت ایران در هیچ موردی سابقه نداشته است. مواردی همچون اعتراف به داشتن تاسیسات هسته ای مخفی در نزدیکی قم، پیشنهاد مذاکره مستقیم با مقامات آمریکایی، قبول توقیف غنی سازی در داخل و واگذاری غنی سازی به روسیه، سفر متکی به واشنگتن و مواردی دیگر، مواردی هستند که ناظرین صحنه سیاسی ایران ازآن ها به علایم و نشانه های وقوع حوادثی مهم درآینده تعبیر مینمایند.

پیچیدگی اوضاع و عدم درک صحیح آن چه در حال وقوع است را میتوان به عدم دسترسی جامعه به اطلاعات موثق در مورد اتفاقاتی که در این مدت به وقوع پیوسته و شاید هنوز هم در حال وقوع میباشد، نسبت داد. سئوال هایی از قبیل این که چه شد که بصورت ناگهانی اعتراف ایران به داشتن تاسیسات مخفی، همزمان با سفر احمدی نژاد به نیویورک منتشر شد ( حتی انتشار خبر برای خود احمدی نژاد هم غیر مترقبه بود و از چهره و سخنان وی در جمع خبرنگارانی که درباره نشست سران برخی کشورها درباره این موضوع از وی سئوال کردند، مشخص بود) و یا این که چگونه استراتژی هسته ای حکومت یک شبه دچار تغییر و تحول فراوان شد، استراتژی که تبدیل به ابزاری برای حذف برخی از افراد با نفوذی همچون هاشمی و حسن روحانی از بدنه اصلی تصمیم گیری حکومت گردیده بود و عملا تبدیل به موضوع حیثیتی برای نظام شده بود و یا مهمتر از همه، چه شد که علیرغم امتیازهای فراوانی که حکومت فاقد مشروعیت مردمی به 1+5 داد، ناگهان امروز خبری بصورت مشترک بر روی خروجی تمامی خبرگزاری ها قرار گرفت که ایران توانایی و اطلاعات ساخت بمب اتم را دارست. خبری که میتوان از سه منظر به آن نگریست
1- مخالفت لابی صهیونیستی با توافقات احتمالی با ایران، این گزارش میتواند اهرم فشار موثری بر کشورهای غربی برای ممانعت از توافقات احتمالی با ایران باشد
2- عزم واقعی غرب برای مهار ایران با تغییر رویکرد خود ، چرا که اکنون شکی درباره ماهیت برنامه اتمی ایران ندارد و زمانی برای عقب گرد جمهوری اسلانی وجود ندارد
3- ایجاد اهرم فشار مضاعف بر ایران برای گرفتن امتیازات بیشتر در شرایطی که ضعف ایران بر کسی پوشیده نیست

گمانه زنی های زیادی میتوان داشت، از جمله این که شرایط به حد کافی بحرانی شده بود که نظام جهت کاهش جنگ روانی از افشای اطلاعات درباره تاسیسات مخفی که میدانست دیگر برای غرب مخفی نیست، خود دست به افشای آن زد و جهت دستیابی به یک اجماع بین المللی و حفظ ظاهر خود، دست ها را به نشانه تسلیم بالا برد و یا میتوان احتمال افشای اطلاعات را به گروهی در داخل نظام نسبت داد که برای به پایین کشیدن احمدی نژاد، همزمان با سفر وی، دست به افشاگری زدند ( گزینه آخر علیرغم این که منطقی به نظر نمیرسد، اما نگارنده، شواهدی (نه چندان قوی) در احتمال وقوع آن میبیند). گمانه زنی سوم، اما بر این منطق استوار است که این اعتراف نظام به داشتن تاسیسات مخفی کاملا عامدانه بوده و جهت خرید زمان بیشتر، این استراتژی در پیش گرفته شده است. معتقدان به این گزینه، به اکثریت معتقد هستند که هدف اصلی فقط و فقط سساخت بمب اتم و رو نمایی از آن میباشد.
گمانه های دیگری نیز مطرح هستند اما در کل بصورت ترکیبی از گزینه های بالا بوده و خود یک گزینه مستقل نیستند. به هر روی هر آن چه در پس ماجراست، و همه احتمالاتی که مطرح باشد، یک نکته مخرج مشترک آن است، که طوفانی در راه است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر